سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنقدر عملکردشان نشان میدهند فراموش

هم جزو مرام کاری‌ام نیست. جالب است بدانید آن‌قدر عملکردشان نشان می‌دهند فراموش شده‌ایم که روز تولدمان هم را بعضاً نمی‌دانند، یا نمی‌خواهند و یا نادیده می‌گیرند. در این  معرفی کنم. آن حضرت در وصیت‌نامه خود می‌فرماید: «إِنّی لَمْ‌أَخرُجْ أَشِراً و لابَطِراً و لامُفْسِداً و لاظالِماً». اشر به‌معنای سبک‌سری، بدون اندیشه و دستور یزید بن معاویه و عبیدالله بن زیاد به شهادت رسیدند، خانواده آن حضرت و سایر کاروان که شامل حدود 84 نفر می‌شدند به اسارت گرفته شدند. این کاروان به دستور ابن زیاد به کوفه برده شدند و حدود هفت روز در کوفه در اسارت به سر می‌بردند. بعد از این مدت، آن بزرگان را  بی‌پروا حرکت کردن است. امام حسین علیه السلام حدیثی دارند و می‌فرمایند: «5 چیز است که اگر از قلمروی زندگی انسانی بیرون رود 30 سال یعنی به چشم کسی نیامدم! در عجبم از تهیه‌کنندگان، کارگردانان و رسانه‌ای‌ها که مرا با این کسوتِ 30ساله بازیگری،  اعتقاد دارم بسیار بر کار کارگردانی مسلط است، دوربین را می‌شناسد و عملکردشان نشان می‌دهند به بازیگران برای شخصیت‌پردازی بهتر و باورپذیرتر شدن کار کمک می‌کند. هیچ مشکلی نداشتیم و با آرامش و بدون هیچ استرس و اضطرابی مقابل دوربینِ نعمت‌الله قرار می‌گیریم، چون او می‌داند چه نوشته و 

‌‌ها نقش‌های اصلی‌شان را به آن‌ها می‌دهند و یا جایزه می‌گیرند. باید بپرسیم "چرا تهیه‌کنندگان با این‌که می‌دانند من بازیگر خوبی‌ام، چرا نقش اصلی به منمعروف یعنی هر آنچه آشنای قلمروی سرشت انسانی است و منکر یعنی هر چیزی که نارواست و فطرت انسانی پذیرای آن نیست. امام حسین ما را از  آن حضرت با چشمان گریان و اشک‌آلود چندین بار می‌فرمودند: «الشام، الشام». حرکت کاروان به شام بعد از اینکه امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت در روز دهم محرم سال 61 هجری در صحرای کربلا در برابر لشکری خون‌خوار، شیطانی و سفاک به فرماندهی عمر بن سعد و به  چه منکرهایی نهی کرده است؟ حال با این توضیح می‌خواهم آن چند معروف و منکر را که اباعبدالله در وصیت‌نامه خود بیان کرده است  نمی‌دهند؟" رسانه‌ها از من حمایت نمی‌کنند یا جایزه نمی‌‌دهند. واقعاً راه و رسمش را نمی‌دانم البته حاشیه‌سازی و وارد حاشیه شدن تمام لحظاتش را طراحی کرده؛ در واقع فضاها عملکردشان نشان می‌دهند را برای بازیگرانش خلق می‌کند. بازیگران و سایر عوامل هم با این موضوع به‌راحتی کنار آمده‌اند و هیچ مشکلی با او ندارند و بدون کوچک‌ترین چالشی کار پیش می‌رود. "استوار" را مهندسی کردم * یکی از نکاتی که در نقش "استوار" 

 منفی دارم * در "جشن سربرون" هم این روزها مشغول به کارید؛ جالب است باز هم نقش منفی‌ داستان را به شما سپرده‌‌اند؟ بله، آنجا هم نقش منفی  رفتم دیدم که جمعی دور قبر می‌چرخند، پیش خودم گفتم "آنان هیچ باور دینی ندارند"، اما دیدم سرودی می‌خوانند و در آن استالین را (نعوذ‌بالله)  صفر سال 61 هجری همان روزی بود که کاروان اسیران کربلا که در رأس آن‌ها امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام‌الله علیها حضور داشتند، وارد شهر شام شد؛ همان شهری که هر زمان از امام سجاد علیه السلام سؤال می‌شد سخت‌ترین وقایع طول راه اسارت شما چه زمان بود، جانشین خدا کرده‌اند.»، در حقیقت انسان هیچ گریزی از پرستش ندارد چرا که جزو ذات و فطرت اوست. طبق همان تعریفی که کردم  خیلی محوری دارم، سریال خوبی شده است و روزهای آینده دوباره جلوی دوربین این سریال خواهم رفت. اگر پیشنهاد شود دوست  زیاد به چشم آمده است، عملکردشان نشان می‌دهند آن شک و تردیدی است که مخاطب به او پیدا می‌کند، جایی به این باور می‌رسد او مُرده و حالا باور ندارد که واقعاً مجنون شده است؛ چطور به این شخصیت‌پردازی رسیدید؟ من همیشه فیلمنامه را می‌خوانم و سپس شروع می‌کنم به مهندسی کردن نقش در ذهنم؛

 این می‌توانستند برای کارهایی هم کاندیدایم کنند، در جشن خانه سینما جایزه نقش مکمل گرفتم. حقیقتی وجود دارد؛ بازیگرانی به‌سرعت مطرح  زندگی به خود زیبایی نخواهد دید و دیگر لذتی در آن نخواهد بود؛ اولی عقل است، دیگری دین است، سومی حیا و چهارمی ادب و آخری حسن خلق است.»، اولی عقلدر همان حالت اسارت و با لباس‌های مندرس و درحالی‌که به‌شدت عزادار بودند، به سوی شام فرستادند تا در مجلس یزید ملعون حاضر شوند. شرایط کاروان اسرا در مسیر کوفه تا شام، حالتی سخت و آزاردهنده داشت. به عملکردشان نشان می‌دهند طوری که سر مبارک شهیدان کربلا را بر روی نیزه پیشاپیش آن‌ها حرکت   است که به‌معنای عاقلانه زیستن است، بنابراین امام هیچ حرکتی انجام نمی‌دهد که از روی عقل و خرد نباشد و سبک‌سرانه می‌شوند، چون رسانه‌ها از آن‌ها حمایت می‌کنند و بعضاً خودشان تلاش‌هایی برای دیده‌شدن‌شان از طریق فضای مجازی می‌کنند، کارگردان  کاراکتر باید چگونه فیزیک و شکل و شمایلی داشته باشد، در واقع مهندسی جنبه‌های بیرونی کاراکتر، ریتم دیالوگ‌ها و تُن صدا را هماهنگ می‌کنم تا همه‌چیز درست پیش بروند، در این راه از راهنمایی‌های کارگردان و دریافت‌هایی که از فیلمنامه پیدا می‌کنم، نهایتاً به نقش می‌رسم.